به گزارش مشرق، فروردین دیگر کمکم دارد روی ناخوشش را برای اهل فرهنگ تکمیل میکند. بعد از کرونا که همه اهل فرهنگ را زمینگیر کرده است روز گذشته خبر رسید که استاد حسن انوشه، مرد سابقهدار زبان فارسی که سالها در این راه قلم زده بود به علت بیماری سرطان به رحمت خدا رفت.
این نویسنده، پژوهشگر تاریخ و زبان و ادبیات فارسی و سرپرست گروه نویسندگان دانشنامه ادب فارسی در روز شنبه (۲۳فروردینماه۹۰) در سن ۷۵سالگی بهدلیل بیماری سرطان درگذشت. حسن انوشه در ۱۹اسفند۱۳۲۳ در بابل متولد شد. او تحصیلاتش را در دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات عرب به انجام رساند و عضو هیات امنای بنیاد فردوسی بود. از آثار او میتوان به «تاریخ ایران کمبریج: از ظهور اسلام تا آمدن دولت سلجوقیان»، «تاریخ ایران کمبریج: از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان»، «تاریخ ایران کمبریج: از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان»، «ایران و تمدن ایرانی، کلمان هوار»، ترجمه «ایران در سپیده دم تاریخ» و ... اشاره کرد. عمده تالیفات وی در این سالها منحصر به تاریخ ایران کمبریج و دانشنامه ادب فارسی بود که هر کدام چندین مجلد بودند.
حسن انوشه علاوه بر تالیفات دانشنامه کتابی را نیز درباره فرهنگ واژهها و اصطلاحات فارسی و فارسیشده کاربردی در افغانستان با عنوان «فارسی ناشنیده» منتشر کرد که بسیار موردتوجه قرار گرفت و تاثیرات فرهنگی در کشور افغانستان بسیار بود. در توضیح این کتاب آمده است: «فرهنگ واژگان فارسی کاربردی در افغانستان دربرگیرنده واژههای فارسی رایج در افغانستان است که در فارسی ایران کمتر رایجاند یا استفاده نمیشوند، یا در فارسی مورد استفاده ما به معنای دیگری به کار میروند.
این واژهها شامل واژههایی است که در دوران قدیم در زبان ما کاربرد داشته و در متون ما هستند؛ اما اکنون فراموش شدهاند. همچنین واژههایی است که ما نمونهای از آنها را نداشتیم. وامواژههای افغانها از دیگر زبانها دیگر گونه واژههای این فرهنگ است. این فرهنگ بیش از ۱۰هزار مدخل دارد و در ۱۲۰۰صفحه ارائه میشود. نگارش این فرهنگنامه و آشنایی با این واژگان به غنای زبان فارسی کمک میکند، همچنین سبب نزدیکی بین دو کشور میشود و به کسانی که میخواهند واژهسازی کنند، کمک میکند تا از این واژگان بهره بگیرند.»
مرحوم حسن انوشه درباره ضرورت جمعآوری این کتاب میگوید: « ضرورت تألیف این کتاب به سالهای تألیف دانشنامه زبان و ادب فارسی برمیگردد. یک جلد از دانشنامه زبان و ادب فارسی، اختصاص دارد به افغانستان و در آن زمان در منابعی که برای تألیف دانشنامه به آنها رجوع میکردیم، به واژههایی برمیخوردیم که فارسی بودند یا فارسی شده بودند ولی در ایران کاربرد نداشتند. کاربرد این واژهها به صورت روزمره در افغانستان بود ولی در ایران هیچ کاربردی نداشتند و اگر کاربردی هم داشتند، معنایش با معنایش در افغانستان فرق میکرد. ما این واژهها را جمع کردیم و متوجه شدیم تعداد این واژهها از ۲۰هزار عدد هم گذشته است. بعد اینها را جمع کردیم و شواهد استفاده از این کلمات را جمع کردیم و در یک کتاب هزار صفحهای تدوین کردیم و اسمش را گذاشتیم «فارسی ناشنیده».
میلاد عظیمی، نویسنده و مترجم درباره حسن انوشه میگوید: حسن انوشه یکی از ناموران فرهنگی شهر ما بابل درگذشت. انوشه مترجم بود. چند کتاب خوب از تحقیقات تاریخی ایرانشناسان ترجمه کرد: غزنویان باسورث ، تاریخ سیستان باسورث، ایران و تمدن ایرانی کلمان هوار و چند جلد از تاریخ ایران کمبریج. نثر روانی داشت. انتخاب این کتابهای مهم برای ترجمه هم نشان آگاهی او بود. کار دیگر انوشه سرپرستی دانشنامه ادب فارسی بود. ا
همیت این دانشنامه - فارغ از کاستیها و فرازوفرودهایی که در روش و محتوا داشت و جای بحثش اینجا نیست - این است که تمرکز دارد بر معرفی کار و کارنامه زبان و ادب فارسی در قلمرو تاریخی و فرهنگی آن. در این کتاب چندهزار صفحه اطلاعات درباره میراث زبان و ادب فارسی در افغانستان و آناتولی و شبهقاره هند و قفقاز و ماوراءالنهر گردآمده است. (نمیدانم چرا نام سیاسی و تازه «آسیای میانه» به جای نامهای کهن و ریشهدار «ورارود» و «ماوراءالنهر» بر کتاب نهاده شد).
اصل توجه به قلمرو زبان فارسی و تدوین دانشنامه در این موضوع به نظرم کاری بجا و لازم بود و هنوز هم در این زمینه باید کار کرد. خیلی از مطالب دانشنامه ادب فارسی تازه و سودمند است. این کتاب، با همه کاستیهایش، سند علمی و مستند حضور وسیع و عمیق و مستمر زبان فارسی و فرهنگ و ادب ایرانی در قلمرو تاریخی و فرهنگی آن است. بخصوص وقتی ببینیم سیاستمداران چگونه خاک در چشم حقایق علمی میپاشند و تاریخ را برای اغراض سیاسی و اقتصادی خود وارونه روایت میکنند، قدر و قیمت آن بیشتر شناخته میشود. توجه فرهنگی و ملی به قلمرو زبان فارسی را در کتاب دیگر انوشه با نام فارسی ناشنیده (با همکاری غلامرضا خدابندهلو) هم میتوان دید. کتابی که فرهنگ واژگان و اصطلاحات فارسی و فارسیشده کاربردی در افغانستان است و مورد نقد محققان هم قرار گرفته است. در همین عرصه انوشه کتابی هم درباره شاعران معاصر افغانستان نوشت که ندیدهام. این سالهای آخر انوشه مشغول تدوین و ساماندهی دانشنامه مازندران بود.
در مؤسسهای خصوصی به اسم «بنیاد مازندرانپژوهی انوشه». پشتیبان مالی این بنیاد دکتر علی شافی، پزشک فرهنگدوست بابلی است؛ این یعنی هنوز در این وانفسا هستند کسانی که خریدار دکان بیرونق خدمات فرهنگی باشند. دوسه سال پیش دهباشی شب بنیاد مازندرانپژوهی انوشه را در دانشگاه بابل برگزار کرد که من هم چند کلمهای حرف زدم. آن روز گفتم امیدوارم بنیاد مازندرانپژوهی انوشه مرکزی شود برای گردآوردن اسناد و مدارک درباره مازندران و هر کس سندی و عکسی درباره تاریخ و فرهنگ و میراث طبیعی مازندران دارد، تصویری از آن به این بنیاد بدهد.
امیدوارم کار دانشنامه مازندران به سرانجام برسد و منتشر شود. این را هم بنویسم حسن انوشه کسی نبود که معتقد باشد مازندران تافته جدابافته است. او مازندران را بخشی از ایران میدانست و نام مازندران را ذیل نام بزرگ ایران میخواست. دنبال این نبود که برای مازندران افتخارات دروغی و غیرعلمی بتراشد. دانشنامه مازندران که انوشه قرار بود منتشر کند علیالقاعده پیراسته از تعصبات لوس و تشبثات بیمزه بود و بر مبنای مستندات علمی به معرفی این تکّه از خاک ایران میپرداخت.
*صبح نو